وقتی روانپزشک اتریشی ویکتور فرانکل
پس از سه سال اسارت در
اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی آزاد شد، به
یک نتیجهٔ مهم علمی
دست یافت که بعدها یک از مکاتب روانشناسی به نام «معنا
درمانی»شد.
او
در پی تجربه شخصی و مشاهده زندانیان دیگر نتیجه گرفت که
انسانها قادرهستند هر رنج و
مشقتی را تحمل کنند، مادام که در آن
رنج و مشقت "حکمت"خاصی را درک کنند. به عنوان مثال،
اگر
دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک
بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی
است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه
ندهید،
برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری
قوی با اعتماد به نفس بالا
و برادر دوم به انسانی
حقیر و سرشار از عقدهها و کینهها تبدیل
می شود. کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است اما تفاوت
در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن "معنا" بخشد.
یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد
و دیگری با هر ضربه
خُردتر و حقیرتر می شود.
اینکه چگونه با سختیها و مشقتهای
زندگی کنار بیاییم و به آنها
واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی»
است.
میتوانیم تصمیم بگیریم به سختیها و مصائب اجتنابناپذیر
زندگی
از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و
هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاومتر و آگاهتر بیرون بیاییم یا اینکه
تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک"قربانی
منفعل"با حیاتی
پر از غم باشيم.
حقا کز این غمان برسد مژده امان / گر
سالکی به عهد امانت وفا کند
گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم /نسبت مکن به غیر که اینها خدا کند
در کارخانهای که ره عقل و فضل نیست
/فهم ضعیف رای فضولی چرا کند
برچسب ها:
رنج و مشقت - قربانی منفعل - معنا درمانی- حکمت - تصمیم شخصی ,
[ بازدید : 207 ]