مسیــــر آینـــــدگـــان

آمـــوزشی و تربیتـــی - خاطــــرات - فعالیت مدرسه و زندگی

مانتوی مدرسه

مدل مانتوی دانش آموزان دبستان پیام انقلاب  از پایه اول تا پنجم دبستان پیام انقلاب تغییر یافت. فرم لباس دانش آموزان پایه ششم همانند سال قبل است.

اولیای محترم می توانند جهت دوخت و تهیه مانتوی فرزندان خود به مرکز تولید پوشاک یاشا واقع در بازار روز  شهرداری طبقه فوقانی آقای قاسمی مراجعه فرمایند.

شماه تماس تولیدی پوشاک 52337147

برچسب ها: مانتو - فرم مدرسه - پیام انقلاب ,

[ بازدید : 199 ]

[ سه شنبه 30 خرداد 1396 ] 23:57 ] [ سیمین محسن نژاد ]

[ ]

شهادت امیرالمومنین

ایام شهادت مظلومانه حضرت علی (ع) را تسلیت عرض می‌کنیم.

از حضرت علی(علیه السلام) پرسیدند: سنگین‌تر از آسمان چیست؟ فرمود: تهمت به انسان بی گناه.

پرسیدند: پهناورتر از زمین چیست؟ فرمود: دامنة حق، که خدا همه جا هست و بر همه چیز مسلط است.

پرسیدند: از دریا پهناورتر چیست؟ فرمود: قلب انسان قانع. 

 پرسیدند : از سنگ سخت‌تر چیست؟ فرمود: قلب مردم منافق.

پرسیدند: از آتش سوزان‌تر چیست؟ فرمود: رؤسای ستمکار. 

پرسیدند:از زمهریر سردتر چیست؟ فرمود: حاجت خواستن از آدم بخیل.

 پرسیدند: از زهر تلخ‌تر چیست؟ فرمود: صبر در برابر نادان‌ها.

(ارشاد القلوب/ج۲/ص۲۷

برچسب ها: شهادت - سخنان ارزنده - ,

[ بازدید : 201 ]

[ جمعه 26 خرداد 1396 ] 18:09 ] [ سیمین محسن نژاد ]

[ ]

افطاری

در ماه رمضان مردم یا افطاری می دهند یا به افطاری می روند . اصولا افطاری از اداب و رسوم ماه رمضان هست که نوعی عبادت محسوب می گردد . بی تردید هرگز افطاری دادن جای روزه واجب را نمی گیرد، اما در ارزیابی ثواب، گاهی ثواب افطاری بیشتر است .از نظر روانی صله رحم است. از نظر قومی و فامیلی وسیله ارشاد است و دعای خیر است.

پیامبر گرامی حضرت محمد (ص) می فرمایند : "ای مردم هر فردی از شما روزه دار مومنی را افطار دهد ، چنان است که گویا بنده ای را آزاد کرده ، خداوند از لغزش های او می گذرد. همچنین فرمودند : اگر کسی در این ماه اخلاق خودش را نیکو و اصلاح کند . جواز عبور از پل صراط برای او خواهد بود.

[ بازدید : 232 ]


ادامه مطلب

[ جمعه 12 خرداد 1396 ] 23:28 ] [ سیمین محسن نژاد ]

[ ]

بی تو یعنی

ماه رمضان مهمانی خدا، ماه ضیافت و پاکی قلب ها مبارک باد.

خدایا !

نه آنقدر پاکیم که کمک مان کنی و نا آنقدر بد و گناهکار که رهایمان کنی

میان این دو مانده ایم . 

هم خود را آزار می دهیم و هم تو را ناراضی می کنیم

هرقدر تلاش می کنیم نمی توانیم آنی باشیم که تو می خواهی .

اما هرگز دوست نداریم رهایمان کنی چون بی تو تنهاییم .

 بی تو یعنی "هیچ" ، یعنی" پوچ"

خدایا هرگز لحظه ای ما را به حال خود رها مکن.

برچسب ها: ماه ضیافت ، مهمانی خدا، رها مکن ,

[ بازدید : 198 ]

[ جمعه 12 خرداد 1396 ] 0:48 ] [ سیمین محسن نژاد ]

[ ]

عقب مانده

کشور عقب مانده یا مردم عقب مانده

در آشپزخانه مشغول بودم و تلویزیون روشن و فیلمی در حال پخش بود یکباره توجه ام به گفتگویی جلب شد. (پسربچه ای می گفت : از کشورمون خوشم نمی اید چون عقب مانده است آقایی پاسخ داد : کشور عقب مانده نیست مردم عقب مانده اند . پسر بچه گفت : یعنی چی؟ آقا پاسخ داد : وقتی جامعه  سعادتمند و پیشرفته می شود که مطالعه کار روزانه مردمش باشد. ما کی یک ساعتی کتاب مطالعه کردیم .این همه روزنامه و مجله چاپ می شود. کدام یک از ما مطالب روزنامه و مجلات را می خوانیم ؟ ما از کتاب و مطالعه فاصله گرفتیم . مردمی که مطالعه نمی کنند چطور پیشرفت خواهند کرد؟ چطور سطح آگاهی و علم آنان افزایش می یابد؟ مردم کشوری که با مطالعه مأنوس هستند و کتابخوانی میانشان رواج دارد توانسته اند کشوری پویاتر و توسعه یافته  داشته باشند.) به فکر فرو رفتم از خودم شروع کردم؛ زمانی کتابهای غیر درسی و مجلات را مطالعه می نمودم از کودکی کتابهای داستان و علمی همچنین مجله ای به نام کیهان بچه ها برای مطالعه تهیه می کردم  از خواندن آنها خیلی لذت می بردم . اما اکنون حتی رغبت نمی کنم مجلات رشد را بخوانم .زیرا مدام در ایمیل و تلگرام واینستاگرام  جستجو کرده مطالب کذب با حقیقی را نگاهی می اندازم و بحث و گفتگوهای تلگرامی فرصتها و برنامه ریزی را از من گرفته است. دیگر خبری از مطالعه کتابهای ادبی و اشعار و موضوعات روانشناسی نیست . شایدافراد زیادی چنین می باشند. وقتی شاخص مطالعات پایین بیاید.ذهن های پویا و آگاه و تحلیل گر کمتر دیده می شود.مردم به طرف اطاعت کورکورانه و خرافات روی می آورند. حرف ها را طوطی وار تکرار و پافشاری می نمایند .فلان شخصیت یا فلان کانال چنین گفته است . در این حالت خود را محدود و محبوس در حصار گفته ها و شنیده ها قرار می دهند . ذهن های پویا خلاق و تحلیل گر  تضعیف می گردد.در چنین مواردی جامعه ای عقب مانده خواهیمداشت . و افراد آگاه و نخبه و هنرمند فرار را بر قرار ترجیح می دهند. حال بدون تعصب بپرسیم : با چنین مردمی کشورعقب افتاده خواهد شد یا رو به توسعه ؟

برچسب ها: عقب مانده - توسعه یافته - مطالعه - ,

[ بازدید : 244 ]

[ پنجشنبه 7 ارديبهشت 1396 ] 0:39 ] [ سیمین محسن نژاد ]

[ ]

حضرت دوست

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست

که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست

نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر

نهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست

صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد

که چون شکنج ورق‌های غنچه تو بر توست

سالروز بعثت پیامبر اسلام(ص) منادی توحید و عدالت و صلح و آزادگی، مبارک وتهنیت باد.

برچسب ها: بعثت -دوست - ارادت- مه و مهر- دل تنگ ,

[ بازدید : 238 ]

[ سه شنبه 5 ارديبهشت 1396 ] 20:32 ] [ سیمین محسن نژاد ]

[ ]

حســـــــرت

دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم ‏(چارلی چاپلین) ‏ 

مردی تاجر در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گلها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود. هر روز بزرگترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذت بردن از گل و گیاهان آن بود. 

تا این که یک روز به سفر رفت. در بازگشت، در اولین فرصت به دیدن باغش رفت. 
اما با دیدن آنجا، سر جایش خشکش زد... 
تمام درختان و گیاهان در حال خشک شدن بودند ، رو به درخت صنوبر که پیش از این بسیار سر سبز بود، کرد و از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است؟
درخت به او پاسخ داد: من به درخت سیب نگاه می کردم و باخودم گفتم که من هرگز نمی توانم مثل او چنین میوه هایی زیبایی بار بیاورم و با این فکر چنان احساس ناراحتی کردم که شروع به خشک شدن کردم... 
مرد بازرگان به نزدیک درخت سیب رفت، اما او نیز خشک شده بود...! 
علت را پرسید و درخت سیب پاسخ داد: با نگاه به گل سرخ و احساس بوی خوش آن، به خودم گفتم که من هرگز چنین بوی خوشی از خود متصاعد نخواهم کرد و با این فکر شروع به خشک شدن کردم. 
از آن جایی که بوته ی یک گل سرخ نیز خشک شده بود علت آن پرسیده شد، او چنین پاسخ داد: من حسرت درخت افرا را خوردم، چرا که من در پاییز نمی توانم گل بدهم. پس از خودم نا امید شدم و آهی بلند کشیدم. همین که این فکر به ذهنم خطور کرد، شروع به خشک شدن کردم. 
مرد در ادامه ی گردش خود در باغ متوجه گل بسیار زیبایی شد که در گوشه ای از باغ روییده بود. 
علت شادابی اش را جویا شد. گل چنین پاسخ داد: ابتدا من هم شروع به خشک شدن کردم، چرا که هرگز عظمت درخت صنوبر را که در تمام طول سال سر سبزی خود را حفظ می کرد نداشتم، و از لطافت و خوش بویی گل سرخ نیز برخوردار نبودم، با خودم گفتم: اگر مرد تاجر که این قدر ثروتمند، قدرتمند و عاقل است و این باغ به این زیبایی را پرورش داده است می خواست چیزی دیگری جای من پرورش دهد، حتماً این کار را می کرد. بنابراین اگر او مرا پرورش داده است، حتماً می خواسته است که من وجود داشته باشم. پس از آن لحظه به بعد تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم زیباترین موجود باشم... 

برچسب ها: حسرت - خشک - گلها- زیبا - سرسبزی ,

[ بازدید : 153 ]

[ جمعه 1 ارديبهشت 1396 ] 20:29 ] [ سیمین محسن نژاد ]

[ ]

کتاب و کتابخوانی

"خواندن‌ داستانهای‌ مختلف‌، موجب‌ شکل‌ گرفتن‌ ارزشهای‌ گوناگون‌ در ذهن‌ کودک‌ می‌شود، حساسیت‌ او را رشدمی‌دهد و احترام‌ به‌ دیگران‌ در او شکل‌ می‌گیرد رضایتی‌ که‌ کودک‌ از مطالعه‌ بدست‌ می‌آورد او را متّکی‌ به‌ خود بارخواهد آورد. سؤالهایی‌ که‌ در اثر مطالعه‌ برای‌ کودک‌ مطرح‌ می‌شود و مقایسه‌هایی‌ که‌ او بین‌ مسائل‌ مختلف‌ می‌کند درمجموع‌ موجب‌ می‌شود که‌ او فردی‌ خلاِّ بار آید". (نانسی‌ لاریک‌ 1366)

با خواندن کتاب و عادت به مطالعه ارتباط دانش آموزان با جهان دانش وآگاهی، سخت و غیر ممکن نخواهد بود و می توانند  درک و اندیشه خود را نسبت به جهان هستی رشد تعالی ببخشند .کتاب یکی از مقدس ترین ابزار جهت رفع نیاز دانش آموز و ارتقای معلومات و واژگان و رفع تشنگی دانستن می باشد.

فضای حاکم برمدرسه و کلاس درس وچگونگی نگرش معلمان نسبت به کتاب و کتابخوانی در ایجاد آمادگی ذهنی و انگیزه‌های مطالعه دانش‌آموزان بسیار موثر است . معلم پایه ی پنجم  جهت انس دانش آموزان با کتاب و کتابخوانی هر ماه به کتابفروشی رفته و کتابهای مفید و ارزنده در حد سن و فهم دانش آموز انتخاب وبه تعداد دانش آموزانش سفارش داده سپس بعداز تهیه کتابها به فرصت یک ماه دانش آموزان آن را خوانده و آزمون از کتاب جهت تثبت مطالب و واژگان گرفته می شود.گاهی متن داستانی تهیه نموده در زنگ ادبیات یا هنر بین بچه ها توزیع می نماید آنها نیم ساعت برای مطالعه متن و بحث و گفتگو دارند قبلا سوالاتی که از متن آماده است جهت پاسخگویی و ارزشیابی در اختیار آنان می گذارد.بدین ترتیب دانش آموزانش با کتاب و مطالعه انس گرفته و زمانی که مجلات رشد را در کلاس ها توزیع می نماییم .با دیدن مجلات رشد به پرواز در می ایند و شور و شعفی عجیب در چهره هایشان نمایان می گردد.

نمونه کتابهایی که در این سال برای آنها تهیه شده عبارتند از1- شما که غریبه نیستید(هوشنگ مرادی کرمانی) 2- قصه های صمد بهرنگی 3- حکایتهای فلسفی 1 (میشل پیکمال) 4- حکایتهای فلسفی 2 (میشل پیکمال)

برچسب ها: کتاب و کتابخوانی -انگیزه‌ مطالعه ,

[ بازدید : 192 ]

[ چهارشنبه 30 فروردين 1396 ] 22:44 ] [ سیمین محسن نژاد ]

[ ]

بکارید و بخورید

دانش آموزان پایه ی پنجم در مورد "بخش 11 کتاب بکارید و بخورید "جهت آشنایی با چگونگی شخم و کاشتن و آشنایی با خاک و گیاه ،بصورت گروهای شش نفری لیستی از وسایل موردنیاز درس علوم   مانند بیلچه ، انواع گل  و بذر سبزیجات و خاک را با کمک والدین تهیه نمودند . و در حیاط مدرسه مشغول همفکری و  فعالیت شدند.

برچسب ها: یادگیری - کسب مهارت و تجربه ,

[ بازدید : 205 ]


ادامه مطلب

[ دوشنبه 21 فروردين 1396 ] 0:26 ] [ سیمین محسن نژاد ]

[ ]

سرگذشت یک ساندویج

هفته گذشته  بعد از دیدن موزه  ریاست جمهوری شهرستان رفسنجان در

 پارک آن نشستیم واز فضای سبز و آواز پرندگان لذت می بریدیم . 

صدای اذانظهر به گوش می رسید . یک جوان در حدود بیست و چهار 

ساله  با یک ساندویج بزرگ در چند قدمی ما روی نیمکت نشست و 

 به خوردن ساندویج مشغول شد . پنج دقیقه ای گذشت یک جوان دیگر

از لباسهای وی مشخص بود که خدمه پارک است ،تکه نان خشکی در دست و 

 می خورد به جوان اولی نزدیک شد با او دست داد و پهلوی وی نشست.

 جوان ساندویج خود را ازقسمتی که خورده بود مقداری جدا

 کرد و باقی یعنی نصف ساندویج را به خدمتگزار پارک  داد. 

 چند دقیقه بعد خانمی که از سطلهای زباله ظروف پلاستیکی

 مانند شیشه نوشابه ها و ظروف خالی ماست را جمع می کرد،

 به دو جوان نزدیک شد . به آنها گفت: چی می خورید ؟ خدمه

جوان یک دوم نصفه  ساندویج باقی مانده را به خانم داد او

 با ولع تمام آنرا می خورد . به همسرم گفتم نگاه کن یک

 ساندویج به چند قسمت شده همانموقع یک پسر بچه که دو

 تا دستبند چرم برای فروش داشت؛ به آنها نزدیک شد .

اشاره به ساندویج کرد . خانم یک مقدار کمی از ساندویج در

دستش بود به وی داد . از این صحنه که مانند فیلم سینمایی در

 برابر چشمانم می گذشت منقلب شدم و از دست و دلبازی افراد

فقیر و نیازمند حیران ماندم  . خانم مذکور به من نزدیک شد و گفت :

اگر غذای اضافه دارید دور نریزید به من بدهید بچه کوچک دارم .

هر چی خوراکی و میوه داشتم به وی دادم . آنها را گرفت ، تشکر کرد 

و با زباله های یکبار مصرف که جمع آوری کرده بود دور شد.

همانطور که حیران و متعجب از حکایت امروز ؛ با نگاهم او را

بدرقه می کردم آه بلندی کشیدم به یاد اختلاس های چند میلیاردی

 و حقوق های نجومی آقازاده ها و بی عدالتی افتادم و و زیر لب

 شعر باباطاهر را زمزمه کردم...

اگر دستم رسد بر چرخ گردون / از او پرسم که این چین است و آن چون

یکی را می دهی صد ناز و نعمت / یکی را نان جو آلوده در خون

برچسب ها: ساندویج - نیازمند - مهر و محبت - ظلم - بی عدالتی ,

[ بازدید : 194 ]

[ يکشنبه 13 فروردين 1396 ] 20:48 ] [ سیمین محسن نژاد ]

[ ]

ساخت وبلاگ
خشکشویی آنلاین بستن تبلیغات [x]